نوشته ای از جناب سید مهدی حجازی
سلام
قضیه کار و زندگی قابل تامل است و شنیدن آن از کسانی که این را رفته اند شنیدنی و قابل استفاده است،لذا از یکی از پیشکسوتان خواستم آنچه را تجربه و گذرانده اند بعنوان آموزه بیان کنند.
آنچه گفتند چنین بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
آموزه سوابق شغلی و کاری
اینجانب سید مهدی حجازی در تاریخ بیستم اسفندماه 1327 شمسی مطابق با دهم جمادی الاول سال 1368 قمری در محله گرک یراق اصفهان در مجاورت منزل مرحوم سید حسن بنکدار (حسینیه فعلی) در خانه پدربزرگ پدری پا به عرصه وجود گذاشتم و تحصیلات ابتدایی را در دبستان ملی جعفری و سیکل اول را در دبیرستان ملی محمدی و سیکل دوم را در رشته طبیعی در دبیرستان هاتف اصفهان گذرانده و در سال 1346 دیپلم گرفتم.
بلافاصله تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده علوم دانشگاه اصفهان در رشته شیمی آغاز و در سال 1350 موفق به اخذ لیسانس گردیدم. خدمت نظام وظیفه را با گذراندن دوره آموزشی در توپخانه اصفهان و مابقی را در شیراز و کازرون در سال 1352 به پایان بردم. کار را همزمان با ازدواج و بلافاصله در سال 1353 در شرکت تولید دارو با راهنمایی و تاکید مرحوم پدرم در تهران آغاز کردم و به ترتیب در سمت مدیریت لابراتوار کنترل و بسته بندی و استابیلیته دارویی و لابراتوار کنترل دارویی این شرکت را تا اواخر سال 1356 با مدیریت عالی و برجسته مرحوم دکتر علی مولوی داروساز به پایان رساندم. به علت یک اتفاق ناشایسته مدیریتی در شرکت و هم چنین جلب رضایت بیشتر همسرم، تصمیم به استعفا و اشتغال در شهر مادرزادی گرفتم و در شرکت تولیدی عایق های حرارتی و صوتی تارابگین تا سال 1358 و با تاسیس یک آزمایشگاه کنترل کیفی و مدیریت آن مشغول بودم.
با تقدیر الهی آقای مهندس محمود شیری دانش آموخته دانشگاه شریف مدیر وقت کارخانه فرآورده¬های نسوز ایران در جریان بازدید از شرکت تارابگین و آزمایشگاه ما، مرا برای تصدی به شرکت فرآورده های نسوز ایران دعوت نمود. این دعوت را پذیرفتم و در آن شرکت به مدت 18 سال در سمت¬های مدیر کنترل کیفی، مدیر مرکز تحقیقات و نهایتا قائم مقام مدیرعامل و ده سال عضویت در هیئت مدیره شرکت در سال 1375 به ناچاری و علیرغم علاقه وافر به کار و شغلم خدمت خود را به پایان بردم. تغییر مالکیت دولتی شرکت و ورود شرکت شستا باعث تصمیمات خرابکارانه در شرکت گردید و در حالی آنجا را ترک کردم که گویا فرزندم را زیر پا له می کنند و نهایتا سال ها شاهد افول این شرکت قدر بودم.
در سال 1376 بعنوان مشاور مدیرعامل شرکت نیروکلر، تولید کننده کلر و مشتقات آن دو روز در هفته این شرکت نوبنیادین را مشاوره می دادم و به مدت سیزده سال تا پایان سال 1388 این مشاوره با مدیران عامل وقت ادامه داشت. مدیرعامل انتصابی در سال 1388 باعث قطع خدمت رسانی من شد ولی با تقدیر الهی و بدون هیچگونه تلاش شخصی در سال 1392 به عضویت غیرموظف هیئت مدیره این شرکت منصوب گشتم و تا سال 1398 با توفیقات فراوان و انجام طرح توسعه افزایش ظرفیت صددرصدی تولید محصولات آن به خدمت مشغول بودم. همزمان از سال 1376 به شرکت فرآورده¬های نسوز آذر دعوت شدم و تا سال 1384 با تصدی مدیریت مرکز تحیقات این شرکت به سن بازنشستگی رسیدم. همزمان با اشتغالات فوق الذکر به مدت یک سال در سال 1384 نیز به مشاوره مدیرعامل شرکت فرآورده های دیرگداز گناباد و موسسه آموزش عالی آزاد دانش پژوهان در اصفهان به خدمت-رسانی موفق بودم.
خداوند را برآنچه تقدیر فرمود و گذشت، شکر گزارم و مایلم نکات زیر را به عنوان آموزه بیان کنم:
1- در این مسیر کاری و شغلی دقیقا دست پروردگارم و تقدیرات نیک او را به وضوح دیدم.
2- در تمامی مشاغل نصیب شده، آنها را دوست داشتم و با عشق و امید به پایان رساندم و هرگز خسته نشدم.
3- آنچه را داشتم به مدیران و به افراد تحت سرپرستی ام انتقال دادم و معتقد بودم انسان نباید چیزی را محبوس کند و با خود به گور ببرد.
4- افراد انتخابی ام در استخدام ها را صرفا براساس صلاحیت و شایستگی و بدون توصیه انجام دادم و خوشحالم که بسیاری از آنها در حال حاضر در مناصب مدیریتی به شایستگی انجام وظیفه می کنند.
5- جدا از وظایف شغلی با افراد تحت سرپرستی از توصیه های سازنده اجتماعی دریغ نکردم و همواره خیر و صلاح آنها را گوشزد نمودم.
6- اگرچه بعضی از اتفاقات در فضای شغلی و تغییر محل کار در ابتدا کامم را تلخ می کرد، ولی خداوند مقرر نموده بود که میوه شیرین تری به ثمر بنشیند و من منتفع گردم.
7- اگر می توانستم برگردم، دقیق آنچه را انجام شده بود دوباره انجام می دادم.
8- در طول خدمت شانس زیستن با مدیران فرهیخته و دوست داشتنی داشتم که اثر شگرفی رو من داشتند.
9- در سال های کاری نیز خداوند همکاران صدیق و پرکار و نمونه ای را نصیبم کرد و بعنوان دوستان منتخب ارتباط خود را با آنها همچنان حفظ کرده ام و از آنها سپاسگزارم و از خوبی های آنها یاد می کنم.
10- آمرزش گذشتگان آنها و طول عمر همراهان شغلی ام را در شبانه روز درخواست می کنم.
11- همواره به یاد معلمین و اساتید و مدیران آموزشی در دوران تحصیلاتم هستم و از عملکرد آنها راضی و سپاسگزارم.
12- هدفم از انتشار سوابق کاری و نکات آن، آموزه ای برای نسل حاضر و آیندگان است.
توصیه می کنم در همه حال به خداوند توکل کنید و وظایف شغلی خود را به بهترین وجه عمل نمائید و هیچگاه برخلاف عقل و تدبیر و تحت فشار، کاری را مخالف میل و منطق خود انجام ندهید. حتی اگر مجبور به ترک موقعیت و شغل خود شدید و هرچه دارید در فضاهای کاری در طبق اخلاص به دیگران بدهید و مطمئن باشید خداوند جبار، جبران می کند و سرافراز خواهید بود.
در پایان آرزومندم هموطنان تحصیل کرده دانشگاهی آنچه را در توان دارند به پای ایران عزیز بریزند و بعنوان یک مسلمان و شیعه ایرانی با تلاش و کوشش بی وقفه و خالصانه بانی و باعث سربلندی این کشور و اسلام عزیز باشند. درود و سپاس